مقصد اصلی شان پنجره فولاد تو بود ..
حجت خدا
«حجت خدا» خواه ظاهر باشد و خواه غایب، شاهد است؛ شاهد قائمی که هیچ گاه قعود ندارد.
بدان که فایده وجود امام، منحصر به جواب دادن سؤالهای مردم نیست، بلکه موجودات و حتی کمالات موجود به وجود آنها وابستهاند و در حال غیبت افاضه و استفاضه او استمرار دارد، همچون خورشیدی که از پس ابرها، نور، گرما و حرارت خود را به موجودات میرساند:
آن شاخ گل ار چه هست پنهان ز چمن
از فیض وجود اوست عالم گلشن
خورشید اگر چه هست در ابر نهان
از نور وی است باز عالم روشن
به علاوه، باید دید آیا خلیفة الله غایب است یا ما حاضر نمیباشیم و در حجابیم و اسم خود را بر سر آن شاهد هر جایی میگذاریم:
یارب به که بتِْوان گفت این نکته که در عالم
رخساره به کس ننمود آن شاهد هر جایى
ما را که برهانهای یقینی عقلی و نقلی به تواتر از بیت وحی داریم، نیاز به تمسّکهای اقناعی (قانع کننده) نمیباشد، مگر اینکه برای انس مردم با این وضع گوییم: لاک پشت از دور توجه به تخم خود میکند و آن را برای وجود لاک پشتی مستعد میگرداند. آیا نفس کلی قدسی خلیفة الله و ولیّ الله و حجة الله به خلق در حال غیبت، از توجه نفس لاک پشت به وی کمتر است؟!
ای همه جا کنار من! بگو کجاست جای تو
جلوهگر از نقاب هم روی خدا نمای تو
مصلح کلّ عالمی منجی نسل آدمی
دست خداست سیدی! دست گرهگشای تو
پیش تر از ولادتم مهر تو بوده عادتم
تو بودی آشنای من، من شدم آشنای تو
همدم سینه خستگان! یاور دل شکستگان!
ای همه جا کنار من! بگو کجاست جای تو
تو کعبه ای، تو زمزمی، ذکر بگو مگر دمی
رسد به گوش عالمی زمزمۀ دعای تو
چه میشود که دل بَرَد دیدۀ تو ز دست ما
چه میشود که گل کند بوسۀ ما به پای تو
خوش آن دمی که بنگرد شهید دشت کربلا
پرچم سرخ خویش را بر سر شانه های تو
رو به سوی مطاف کن، طواف کن! طواف کن!
تا ببرد دل از حرم چهرۀ دلربای تو
صدایت از حرم رسد به گوش عالمی، ولی
خوشا کسی که در حرم می شنود صدای تو
سلطنت بهشت را خنده زنان رها کند
«میثم» اگر شبی شود پشت دری گدای تو
استاد غلامرضا سازگار