رجعت: تحریف و اقسام آن
تحریف به معنای متمایل کردن چیزی از وضع اصلی آن است که باید در آن قرار داشته باشد. به تعبیر دیگر هر نوع تغییر و تبدیلی که سبب عوض شدن مقصود اصلی گردد و معنای دیگری را بفهماند تحریف است.
جوهری در معنای تحریف می نویسد:تَحریفُ الکَلامِ عَن مَواضِعِهِ: تَغییرُهُ.(1)
تحریف سخن از جایگاه آن تغییر آن است.
تحریف بر دو گونه لفظی و معنوی است. تحریف لفظی عبارت از تغییر و کم و زیاد کردن الفاظ است که می تواند در آیات، روایات، اشعار، اسناد و امثال آن واقع شود و تحریف معنوی تغییر معنا، هدف و محتوا می باشد که با تفسیر و توضیح و تأویل های مختلف انجام می گیرد بدون آنکه تغییری در الفاظ ایجاد شود. در هر صورت با انجام تحریف، عنصر مورد تحریف به چیز دیگری مبدل می گردد و ارزش ها و خواص خود را از دست می دهد.
تحریف رجعت
رجعت از جمله عناصر دینی است که از دست تحریف در امان نمانده و انواع لفظی و معنوی آن درباره ی این عقیده امیدبخش صورت گرفته است.
تحریف رجعت سبب گردیده است تا رجعت از آنچه می باشد گسترده تر گردد و شاخ و برگ های زیادی به ویژه درباره ی رجعت معصومین (علیه السلام) پیدا کند. تحریف های رجعت که در نوع خود متنوع و پیچیده است تأثیر زیادی در تضعیف این عقیده ی سازنده ی اسلامی داشته است. برخی از تحریف کنندگان، رجعت را یک امر غلوآمیز جلوه داده اند تا از غلوآمیز بودن آن بهره برداری شود، برخی از آنها آن را تأویل کرده اند تا با معنای دیگری که پیدا می کند چیزی به عنوان رجعت وجود نداشته باشد و برخی دیگر آن را نامعقول جلوه داده اند تا یک امر مردود تلقی شود و عده ای با ایجاد برخی تحریف ها، آن را به یک عنصر ضد دینی مبدل ساخته اند.
تنوع و گستردگی این تحریف ها نشان دهنده عمق تلاش های تحریف گران و ارزش بزرگ رجعت و تأثیر منفی آن بر مخالفین است؛ زیرا تا چیزی اهمیت نداشته باشد مورد تحریف و بدل سازی قرار نمی گیرد و تا سازندگی و تأثیر گذاری آن زیاد نباشد دامنه تحریف در آن زیاد نمی شود. یکی از معیارهای بزرگی ارزش های مذهبی و بلندی جایگاه و تأثیرگذاری آنها، شدت مخالفت های مخالفان و تحریف آنهاست و رجعت از جمله ی همین مسائل است.
عوامل تحریف
رجعت به خاطر جایگاه و ویژگی های خاصی که دارد موافق و مخالف به تحریف آن دامن زده اند و البته هر کدام هدفی را از کار خود دنبال کرده اند که ما در اینجا به چند مورد آن می پردازیم:
صفحات: 1· 2
شبکههای اجتماعی، مهمترین ابزار دیپلماسی عمومی آمریکا است
مویرا ولان Moira Whelan ، جانشین دستیار جان کری در استراتژیهای دیجیتال و در اداره امور عمومی وزارت خارجه آمریکا در کلاس درسش در دانشگاه امور بینالملل جِت به دانشجویان خود درباره اهمیت استفاده از رسانههای دیجیتال در برقراری رابطه با دیگر کشورها گفته است: کار کسی که وارد وزارت خارجه میشود فقط سفر به دیگر کشورها و صحبت با مقامات آنها نیست بلکه کار اصلی شما، صحبت کردن و برقراری رابطه با مردم دیگر کشورها است. وزارت خارجه اکنون به مخاطبان زیادی دسترسی دارد و شبکههای اجتماعی اکنون یکی از اساسیترین وسایل برای برقراری رابطه است.
ولان در این جلسه از کلاسش درباره «دیپلماسی دیجیتال»، مبانی دیپلماسی و تئوریهای روابط بینالملل صحبت کرد. وی همچنین توضیح داد که وزارت خارجه چگونه از شبکههای اجتماعی و اینترنت برای اشاعه عملیاتهای دیپلماسی عمومی استفاده میکند. وزارت خارجه آمریکا در این حوزه کارش را با انتشار اخبار روزانه، ویدئوها و مقالاتی در وبسایت شروع کرد و این وبسایت تنها وبسایتی است که در میان وبسایتهای مرتبط با کاخ سفید اقدام به انتشار خلاصه اخبار روزانه کرده است.
مویرا ولان افزوده است: چنین کاری، نشاندهنده شفافیت کارهای ما در وزارت خارجه را نشان میدهد و به ما کمک میکند تا یک راهنمای روزانه برای مسائل جهانی تهیه کنیم. هر قطعه از هر کاری که در وزارتخارجه آمریکا انجام میشود یک نمود دیجیتال نیز دارد. هر جلسهای که انجام میشود به صورت یک گفتمان جهانی روی وبسایت قرار میگیرد و این چالش اصلی ما است.
وی در ادامه گفته است: وزارت خارجه به جز وب سایت اصلی خود، از توئیتر، فیسبوک، آراساس و آیتونز برای پادکستهایش استفاده میکند و این کار را از سال 2006 تا کنون ادامه داده است به طوری که اکنون بیش از یک میلیون نفر در توئیتر و بیش از 800 هزار نفر در فیس بوک مخاطب دارد. این نوع اقدامات وزارت خارجه، در راستای طرحی به نام «یک روز از زندگی یک سفیر» است.
ولان خاطرنشان کرده است که اکنون تقریبا تمام سفرای آمریکایی از فیسبوک و توئیتر برای برقراری ارتباط با مردم دنیا استفاده میکنند. شبکههای اجتماعی اکنون در حال تغییر دادن مسیر برقراری رابطه میان آمریکا و دیگر مردمان جهان است که هم جنبه شخصی دارد و هم جنبه عمومی. ما داریم تلاش میکنیم تا به جای پس زدن مخالفتها، از ابزارهای شبکههای اجتماعی برای مدیریت سیاستهای آمریکا و انتقادهای موجود استفاده کنیم.
وی در ادامه گفته است: شبکههای اجتماعی، تلاشهای دیپلماسی ما را ادامه داده است و ما تبدیل به شفافترین وزارت خارجه جهان کرده است. ما اکنون روزانه بیش از 1000 توئیت در روز داریم.
ادعاهایی افراطی نه اسلامی!!!
چهارشنبه دوم مهرماه در شب شهادت امام جواد(علیه السلام) برنامه ای مستقیماً بر روی آنتن سیما قرار گرفت به نام «زنده باد زندگی» با اجرای مجری توانمند جناب آقای خسروی.
این برنامه از سه بخش عمده تشکیل یافته بود:
اول. مصاحبه با سرکار خانم سویزی با موضوع «نقش خانواده در دفاع فرهنگی جامعه»
در این مصاحبه، ایشان خانواده ای را پیروز در جنگ فرهنگی دانستند که «رحمانی» باشد. این کارشناس در حوزه ی مطالعات زنان و معارف اسلامی راه دست یافتن به چنین خانواده ای را در گرو چند امر دانستند:
یکی «عقلانیت جهت دار» که در این باره فرمودند: اگر عبادت عقلانیت را پرورش ندهد نشان از این دارد که ما مواجهه ی درستی با عبادت نداشته ایم.
دیگر اینکه باید از کمند عادات و خواسته های ناشایستِ درون، رها شد و به تعبیر شهید مطهری به آزادی معنوی رسید. در ادامه این بخش روشن شد یکی از مصادیق این آزادی معنوی خارج شدن از توهّم خوب بودن است؛ این خشنودی آمیخته با توهّم که من نماز شب می خوانم، پدرم روحانی است و هشت سال جنگ بودم و … مانع از خوب شدن انسان می شود. و در مرحله بعد باید به سمت قله تعالی و کمالات انسانی پیش رفت.
و آخر اینکه در تمام این مسیر باید صادقانه عمل کنیم؛ یعنی اگر 15 هستیم خود را 18 ننمایانیم و به تعبیری دیگر نمود ما بیش از بود ما نباشد. واقعیت را درست ببینیم و بر اساس واقع برنامه ریزی رو به رشدی داشته باشیم.
دوم. حضور در میان خانواده شیخ مومنی در مشهد مقدس
در این قسمت در امتداد سخنان سرکار خانم سویزی و نشان دادن الگوی عملی و واقعی برای آنچه ایشان بیان کردند به سراغ یک خانواده متدین و با صفای مشهدی رفتند که از سال ها پیش مجلسی داشتند ماهانه که با چند نفر آغاز شده و اکنون به جمعیتی حدود 150 نفری رسیده بود. محور اصلی این جلسه بهرهمندی از سخنان دانشمندان دینی، فراگیری احکام و معارف دین و نیز صله رحم و جویا شدن از حال یکدیگر بود.
نوع سخن گفتن و مطالبی که مصاحبه شوندگان بیان میکردند و نیز پوشش بانوان این جمع از کوچک تا بزرگ و حتی افراد مسن، خود گویای تأثیرگذاری این مجالس بر شخصیت و سبک زندگی آنها بود.
سوم. مصاحبه با خانوادهی حجت الاسلام صادقی از شهر قم (به شکل زنده در برنامه)
اما در این قسمت به یکباره ورق برمیگردد و هر چه در دو قسمت قبل رشته گشته بود پنبه میشود. بینندهای که از معیارهای خانوادهی رحمانی، حاکمیت عقل و نقل در زندگی، رهایی از توهّم خوب بودن و تلاش برای خوب شدن شنیده بود و تمام آن را به درستی در خانواده مومنی دیده بود به یکباره با خانوادهای مواجه میشود که پذیرش آن به عنوان یک الگوی دینی غیر قابل باور است و حتی در مخیلهی او هم نمیگنجد که بخواهد روزی مانند آنها شود.
این تعارض در ارائه به مخاطب هم در بخش ظاهری رخ داد و هم در بخش محتوایی:
در بخش ظاهر، مخاطب پس از آنکه نوع پوشش اسلامی معقول و معروف خانواده مومنی را میبیند و از عادی و راحت بودن حجاب صحیح اسلامی به خصوص حجاب زیبای دختر بچههای این خانواده با آن لبخند شیرینشان لذت میبرد به یکباره با صحنهای سخت و جامد مواجه میشود که یا تا به حال ندیده و اگر دیده هیچ گاه تصور نمیکرده این حجابی باشد که اسلام دستور داده باشد.
گذشته از آن، برای بینندهی امروز که ذهنش پر است از اخبار داعش و بر این باور است که آن پوشش سراسر سیاه، لباس فرم زنان و مردان داعشی است اصلاً روا نبود که دقیقاً همان پوشش، بر اندام دو بانوی مسلمان ایرانی نمایش داده شود و ادعا گردد که این پوشش همان پوشش حضرت زهرا(سلام الله علیها) است و اسلام بر آن تأکید دارد.
در بخش محتوایی هم بخش قابل توجهی از آنچه این خانواده ی محترم بیان کردند نه برای بیننده ی فهیم قابل پذیرش بود؛ مانند ندیدن چهره ی همسر آینده تا حجله و نه از نظر تخصصی، مبتنی بر مبانی دینی؛ مانند نوع حجاب خانم ها. برخی موارد هم صدای شلیک خندهی بیننده را به هوا بلند میکرد (مانند نظر خانم درباره مردان که گفت: مرد هر چی زشتتر باشه بهتره). به این مجموعه اضافه کنید مطالب شگفتی که ادعا میشد و وقتی با تعجب مجری محترم مواجه میگشت پاسخی نداشت جز اینکه «اثبات شده»؛ اما کی؟ کجا؟ و از سوی کدام مرکز تحقیقاتی معتبر؟ معلوم نشد؛ مانند ساطع شدن اشعه ای از چشم مردان که موجب پیری زودرس در زنان میشود.
سخنی با دستاندرکاران پخش این مصاحبه
ابتدا تشکر و قدردانی میشود از این برنامهی خوب با موضوعی شایسته به نام «سبک زندگی» که انصافاً با دعوت از کارشناسان فهیم و آشنا با مبانی اسلامی سعی در معرفی شیوهی زندگی اسلامی دارد. گفتگوهای پرمحتوا و پخش گزارش هایی که نشان میدهد این سبک از زندگی واقعی است و میشود به آن عمل کرد (مانند گزارشی که از خانواده مومنی پخش شد) از نقاط قوت این برنامه است.
اما در دعوت از افراد و خانوادهها باید تلاش کرد آن هدف والا فراموش نشود؛ چون در این برنامه و با این موضوع، بیننده انتظار دارد با خانوادهای روبرو شود که تلاش دارد بر اساس موازین و احکام اسلامی زندگی کند؛ و الا اگر قرار باشد عدهای بیایند شیوهای را که مطابق با سلیقه و نظرات کاملاً شخصی خود برگزیدهاند را بازگو کنند (معیاری که در این مصاحبه بارها شنیده و یا فهمیده شد) این چه سودی برای مخاطب و چه ربطی به موضوع برنامه دارد؟
اگر گمان دعوت کنندهی محترم از این خانوادهی بسیار محترم این بوده که ایشان به دلیل حوزوی بودن، داشتن حجابی سخت و زندگی در شهر مقدس قم، نمونهای از زندگی به سبک اسلامی هستند سخت به اشتباه رفتهاند.
آنچه از این خانوادهی محترم دیده و شنیده شد (در کنار سخنان متین و ارزشمندی که حجةالاسلام صادقی، پدر خانواده فرمودند) بیش از آن که جذاب و معرف سبک زندگی اسلامی باشد، شگفت آور و معرف سلایق شخصی این خانواده در روند زندگی بود.
این نکته نیز دارای اهمیت است که ترجیع بند سخنان این خانواده «زندگی بر اساس دستورات اسلام، شهدا و ولایت» بود؛ نکتهای که مجری محترم، بسیار تلاش کرد تا بین آن با آنچه از آنها میدید و میشنید هماهنگی و وفاق برقرار کند که خود او هم متوجه نمیشود؛ برای همین چارهای نداشت جز خندیدن و ماله کشیدن.
دلیل اینکه مدعی هستیم بخشی از آنچه گفته شد (بر خلاف ادعاهای پی در پی) برگرفته از مبانی دینی نبود و حاصل سلیقهی آمیخته با توهّم دین بود و برای همین نمیتوان این خانواده را صاحب سبک زندگی دینی دانست، بخشی به اعتراف خود ایشان بر میگردد که دلیل رفتارشان را نظر و اعتقاد شخصی عنوان کردند (مانند مرد هر چی زشتتر باشه بهتره) و اگر تصریح نکردند روشن بود که سلیقهی شخصی آنهاست (مانند نداشتن تلویزیون و صحبت نکردن با هیچ نامحرمی)؛ زیرا اسلام فی نفسه هیچ منعی برای این امور قائل نیست.
بخشی هم به دلیل آوریهای سست و بیاساسی برمیگردد که به ویژه مادر خانواده اصرار بر بیان آنها داشت؛ مانند دستور اسلام بر داشتن همان حجابی که او پسندیده است و یا دلالت تعدد زوجات بر بیعقلی مردان در زمان قبل از ظهور. بخشی هم مستندات بی سند بود؛ مانند همان اشعهی شگفتآور.
همهی این امور دست به دست هم داد تا این برنامه به رغم ادعاهای فراوان میهمانان و نیز تلاش های تحسین برانگیز مجری محترم بر اسلامی جلوه دادن این خانواده، ضمن مخدوش کردن دو بخش پیشین(سخنان کارشناس محترم و خانوادهی مومنی) نتیجهای برخلاف هدف به بار آورد که اگر نظر سنجی شود و یا به سایت هایی که این مصاحبه را انعکاس دادهاند مراجعه شود سوالات متعدد، تعجب، تمسخر، بیزاری از این سبک زندگی بخشی از اظهار نظر بینندگان بوده است.
پیشنهاد:
جا دارد برای این گونه گفتگوها کار تخصصی صورت بگیرد و از خانوادههایی که به واقع، مبتنی بر معیارهای اسلامی زندگی میکنند (که بحمدالله در قم و غیر قم این افراد فراوانند) برای گفتگو و شناساندن به مردم دعوت به عمل آید تا کام مردم ما از دیدن آنها و شنیدن ماجرای زندگی ایشان شیرین به شهد معنوی شود.
توجه علاقهمندان به نقد و تحلیل محتوایی آنچه در موضوعات حجاب، تربیت فرزند، ازدواج و … بیان و به اسلام نسبت داده شد می توانند این تحلیل ها را در مقاله بعدی دنبال کنند.
امید پیشگر (دکترای تفسیر قرآن - مدرس حوزه )