آدمی دیگر بباید ساخت
نه سلامی و نه علیکی، انسانها همه با هم غریبه اند و تلاشی هم برای آشنایی نیست. به فرض که آشنایی ای هم پیش بیاید آنقدر خودخواهانه و منفعت طلبانه هست که ترجیح می دهی قیدش را بزنی و سرت را در همان لاک تنهایی فرو بری.
این روزها زیاد می شنویم زخم خوردن از رفیق و عزیزترین افراد را، دور شدن آدمها از هم را، منفعت طلب شدن و خلاصه پوچ شدن دوستی ها و روابط اجتماعی را در گوشه گوشه دنیا.
اینها هیچ عجیب نیست اگر بدانیم بارها و بارها در توصیف انسانهای آخرالزمان این صفات و بسیاری از صفات دیگر هشدار داده شده است. تا جایی که فریاد انسانها بلند شود که
آدمي در عالم خاكي نميآيد به دست
عالمي ديگر ببايد ساخت وز نو آدمي
در این مطلب به بخشی از این اتفاقات که در گستره روابط اجتماعی رخ می دهد اشاره می کنیم و البته خدا را شاکریم که وعده حکومتی را به ما می دهد که با دستان مردی از خاندان نور تمامی این زشتی ها را خط خواهد زد.
همبستگی ≠ گسست اجتماعی
آن چه از روايات به دست می آيد اين است که مردم و اجتماعات پيش از ظهور در آتش تفرقه و جدايي می سوزند. بشريت يکدل و يک سو نيستند و همواره اکثريت جامعه در انديشه و عمل با يکديگر در تضاد و تنش و ناسازگاريند.
امام علی علیه السلام در خصوص جامعه از هم گسيخته پيش از ظهور می فرمايند: ای افسوس از رفتار شيعيان ما,پس از امروز که اين گونه به هم دوستی نزديک دارند؛ چگونه پس از من برخی از آنان برخی ديگر را خوار سازند. وبعضی، بعض ديگر را می کشند… هر دسته و گروه از آنان به شاخه ای در می آويزند و به هر سوی که شاخه بچرخد، آنان نيز می چرخند.(1)
در برخی روايات ديگر از امام حسين(ع) چنين وارد شده است که: امری (ظهور) را که انتظارش را داريد تحقق نخواهد يافت تا آن هنگام که از يکديگر بيزاری جوييد و آب دهان به روی يکديگر بيندازيد و برخی از شما برخی ديگر را کافر خوانند و برخی، برخی ديگر را لعنت کنند.(2)
با ظهور امام زمان (عج)، آن حضرت برای ايجاد وفاق اجتماعی تلاش خواهند کرد. در آموزه های دينی به اين بعد از ابعاد اصلاحی امام زمان اشاره های بسياری شده است که به برخی از آنها اشاره می کنيم:
در دعای امام علی (ع) درباره آن حضرت چنين آمده است: وپراکندگی امت را با او جمع فرما (3)
امام صادق(ع) می فرمایند:خداوند بوسيله او بين دل های پراکنده و مخالف يکديگر ائتلاف می بخشد.(4)
در برخی دعاهايي که برای زيارت امام زمان وارد شده است چنين می خوانيم«سلام بر مهدی که خداوند وعده داده است که بوسيله او همبستگی بوجود آورده و پراکندگی را برطرف کند.» (5)در دعای افتتاح نيز همين مضمون را با عبارتی ديگر چنين می خوانيم: «خدايا بواسطه مهدی پراکندگی ما را، به همبستگی مبدل کن و از هم گسيختگی ما را التيام بخش»(6)
حضرت علی (ع) فرمودند:به پيامبر(ص) گفتم: آيا مهدی از ما آل محمد است يا از غير ما؟ فرمود:نه، بلکه از ماست.خداوند دين را بدست او ختم می کند چنان که بوسيله ما آغاز کرد و بواسطه ما مردم از فتنه ها نجات می يابند همانگونه که از شرک نجات يافتند و بوسيله ما خداوند پس از دشمنی فتنه ها و آزمايش های سخت دل هايشان را با هم الفت می دهد همانطور که پس از دشمنی شرک آنان را برادر دينی قرار داد. (7)
امام حسين نيز وقتی وضعيت جامعه از هم پاشيده و از هم گسيخته دوران پيش از ظهور را توصيف کردند، در جواب راوی که پرسيده بود: آيا هيچ خير و خوبی در آن زمان وجود نخواهد داشت؟ فرمودند: همه خوبی ها در آن زمان است زيرا قيام کننده ما (مهدی(ع)) خواهد آمد و همه (ناهنجاری ها) را اصلاح خواهد کرد.(8)
تقويت عواطف انسانی ≠ کم فروغ شدن عواطف انسانی
آنچه از روايات، در توصيف روزگار پيش از ظهور بدست می آيد؛ اين است که پيوندها به گونه ای بروز می کند که نمايانگر گسستی عميق در روابط اجتماعی انسان هاست. قطع روابط خويشاوندی، کم ارج شدن جايگاه پدر و مادر و بزرگترها در نزد فرزندان و در مقابل بی توجهی به فرزندان و اعضا کوچکتر خانواده از سوی بزرگترها، عدم توجه به حقوق همسايه، دروغ گويي، کينه توزی و دشمنی، حسادت، رواج غيبت و بهتان و افترا و … هر کدام شکافی در روابط اجتماعی و عواطف انسانی است.
در برخی از روايات قيام امام زمان به بعثت پيامبر اعظم(ص) تشبيه شده است که با ظهور خود دل ها و قلب های دور افتاده از يکديگر را به هم نزديک کرده و صفا و صميميت را در بين اعضا جامعه گسترش خواهند داد.در اين خصوص پيامبر اسلام(ص) چنين می فرمايند: خداوند به وسيله امام زمان(عج) دل هايشان را پس از دشمنی به هم نزديک می کند همان گونه که به وسيله ما دشمنی دوران کفر و جهالت را از ميان برداشت.» (9)در دعای افتتاح نيز چنين می خوانيم: «بوسيله مهدی،سينه های ما را شفا ده و خشم دلهای ما را بزدای»(10)
انگيزه های انسانی می شود
می گویند انسان موجودی اجتماعی است که نيازمند ايجاد پيوند با ديگران است واگر اين پيوندها ايجاد نشود در برآوردن نيازهايش با مشکل روبرو خواهد شد.اما بی شک برآوردن نيازها تنها انگيزه در روابط اجتماعی نيست، بلکه انگيزه های متفاوتی می تواند افراد را به ايجاد رابطه با همديگر برانگيزاند.
حضرت علی (ع) در توصيف اين فضا می فرمايند: مردم با انگيزه گناه کاری با هم برادر می شوند.و در راه دين از يکديگر جدا می گردند. دوستی ها دروغين است… و دوستی به زبان و دشمنی مردم به دل هاست.» (خطبه 107 نهج البلاغه)
با وجود این شرایط امیدمان به حضور مردی است که تنها و تنها اوست که با اذن خداوند می تواند تمام این گسیختگی ها را سرو سامان دهد. چنانچه وعده داده شده که امام زمان پيش و بيش از هر چيزی به اصلاح اخلاق و گرايش ها می پردازند و همچون جد بزرگوارشان مکارم اخلاق را گسترش خواهند داد و این اتفاق جز در سایه خردورزی مردی حاصل نمی شود. در برخی روايات به اين نکته مهم اشاره شده است. امام باقر(ع) در اين خصوص می فرمايند: «وقتی قائم ما، قیام کند؛ دستش را بر سر بندگان کشيده و اينگونه، انديشه آنان را جمع و اخلاقشان را تکامل می بخشد.»(11)
امام زمان(عج) در تلاش برای اصلاح روابط اجتماعی، ابتدا و بصورت بنيادين به اصلاح انديشه انسان ها همت خواهند گماشت. از آن جا که انديشه انسان ها در جهت گيری های رفتاری آنها تاثيرگذار است؛ با اصلاح خرد و بينش افراد به رفتارهای بهنجار و گرايش های درست آنها در روابط اجتماعی، شکل خواهند داد. زندگی در آن روزگار بر اساس تربيت است. در عصر او مردم آن گونه رشد و پرورش خواهند يافت که رسول خدا(ص) اصحاب ويژه خود را می پروراندند. در چنين جامعه ای که عقلانيت دراوج است و اخلاق اسلامی به همه کنش ها رنگ و بوی الهی داده است، روابط اجتماعی پايدار، عواطف انسانی قوی، انگيزه ها خدايي و جامعه مصون از کجروی و فساد خواهد بود.
باشد که باشیم و در چنین روزهایی ما هم طعم انسانیت واقعی را بچشیم.
1- مجلسی, محمدباقر, بحارالانوار, ج51,بيروت: موسسه الوفاء, بی تا,ص122.
2- النعمانی, محمدبن ابراهيم, الغيبه, تحقيق: علی اکبر غفاری, تهران: مکتبه الصدوق, ص 206.
3- مجلسی, محمدباقر, پيشين, ج51, ص115
4- الکلينی, ابی جعفر محمدبن يعقوب, اصول من الکافی, ج1, تصحيح: علی اکبرغفاری, تهران: دارالکتب الاسلاميه,1388 ق, ص314
5- قمی, عباس, مفاتيح الجنان, قم: انتشارات دليل,1378 ,ص876.
6- همان, ص229.
7- مجلسی, محمدباقر, پيشين,ج51,ص84.
8- النعمانی, محمدبن ابراهيم, پيشين,ص206.
9- مجلسی, محمدباقر, پيشين, ج53,ص93..
10- قمی، عباس, پيشين, ص299.
11- مجلسی, محمدباقر, پيشين, ج 52,ص336.
منبع: تلخیص و بازنویسی مقاله اصلاح در روابط اجتماعی ، ره آورد ظهور منجی، اسماعيل چراغی کوتيانی
برای آبروی انسانیت
ما آفریده شدیم که «فخر آفرینش» باشیم؛
«اشرفِ» دستساختههای خداوند کریم.
امّا ما،
درّندهخویی را برگزیدهایم،
و حیوان بودن را مقصد خویش ساختیم.
خوردن برای شکم چرانی،
رفتن به پای هوس،
خوابیدن برای نیرویی دوباره برای سرپیچیدن از آدمیّت!
انسان نشدیم که «بَل هم اضلّ»(1) شویم؛ امّا شدیم.
ما آفریده شدیم برای تعظیم پروردگار خویش؛
تا آیه و علامتی باشیم از بزرگی آفرینش او.
تا نشانهی خالق خود باشیم.
ما را «عبدِ» پروردگار آفریدهاند.(2)
امّا ما،
جنگ افروزی خویش را به پای خداوندگار خویش نوشتیم؛
خونخواهی خود را به قصد قربت انجام دادیم؛
عبدِ شیطان شدیم؛
آشکارترین دشمن؛(3)
اویی که قسم خورده بود به کمر بستن برای نابودیمان.(4)
غارتگری به قصد فرودست کردن مردمان مظلوم؛
سر بُریدن به قصد برادرکشی؛
برده داری به قصد رفتن بر فراز قلّههای خودکامگی و قدرت طلبی.
انسان نشدیم که «بندهی هوای خود» باشیم؛(5) امّا شدیم.
ما آفریده شدیم برای در خدمت «خلیفة الله بودن.»(6)
ما را خادمان نورانیترین مخلوقات، «محمّد، فاطمه و علی»(ع) آفریدهاند.
تا در شاهراه رسیدن به جایگاه «رضوانِ» پروردگار خویش،
دست به دامان نزدیکترینها بزنیم و
بالی بلند و مستحکم
برای پریدن و رسیدن به «قُرب» بیابیم.
امّا ما،
خویشتن را از یاد برده ایم؛
پدرمان را محبوس کرده ایم؛
خود را خلیفه میپنداریم
و برای بالاتر رفتن، چنگ به پیراهن پارهی خویش میزنیم.
همچون ماری چنبره زده بر خویشتن که برای بزرگتر شدنش، دُم خود را میخورد.
ثروت میاندوزیم به قصد بزرگی؛
تکیه بر میز دنیاییِ قدرت میزنیم، رها شده از دغدغهی قیامت؛
غرق عادت و روزمرّگی میشویم، فارغ از یک دم نفس زدن برای مولایان خویش.
انسان نشدیم که «مردان بیدرد» باشیم؛ امّا شدیم.
اکنون،
برای آبروی از دست رفتهی انسانیت،
برای مقصد و مأوای فراموش شدهی الهی خویش،
برای رسیدن به سر منزل خدمت به خلیفة الله،
برای تغییر واژهها،
برای تنزّل معنای بلندترین مفاهیم،
برای دست یافتن به بلندای عدالت،
برای بر هم ریختن بساط ستمگری،
باید به پا خیزیم.
ما انسانیم،
خادمان خلیفة الله.
باید به جنّیان،
به موجودات ناشناختهی عالمیان،
به فرشتگان،
نشان دهیم
که خداوند در آفرینش ما،
«چیزی میدانست که دیگران نمیدانستند…»(7)
پینوشت:
1. به معنای «پایین تر از چهارپایان» با اشاره به آیه ی الأعراف : 179 وَ لَقَدْ ذَرَأْنا لِجَهَنَّمَ كَثيراً مِنَ الْجِنِّ وَ الْإِنْسِ لَهُمْ قُلُوبٌ لا يَفْقَهُونَ بِها وَ لَهُمْ أَعْيُنٌ لا يُبْصِرُونَ بِها وَ لَهُمْ آذانٌ لا يَسْمَعُونَ بِها أُولئِكَ كَالْأَنْعامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولئِكَ هُمُ الْغافِلُون؛ و در حقيقت، بسيارى از جنّيان و آدميان را براى دوزخ آفريدهايم. [چرا كه] دلهايى دارند كه با آن [حقايق را] دريافت نمى كنند، و چشمانى دارند كه با آنها نمىبينند، و گوشهايى دارند كه با آنها نمىشنوند. آنان همانند چهارپايان بلكه گمراهترند. [آرى،] آنها همان غافلماندگانند.
2. الذاريات : 56 وَ ما خَلَقْتُ الْجِنَّ وَ الْإِنْسَ إِلاَّ لِيَعْبُدُون؛ انس و جنّ را نیافریدیم مگر برای آنکه عبادت کنند.
3. خداوند در آیههای مختلف قرآن، ابلیس را «عدوّ مبین» خوانده است. برای مثال: بقره: 168؛ انعام: 142.
4. ص : 82 قالَ فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين
5. الفرقان : 43 أَ رَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ أَ فَأَنْتَ تَكُونُ عَلَيْهِ وَكيلا؛ آيا آن كس كه هواىِ [نفس] خود را معبود خويش گرفته است ديدى؟ آيا [مىتوانى] ضامنِ او باشى؟»
6. ابن بابويه، محمّد بن على، علل الشرائع، قم، چاپ اوّل، 1385ش، 1966م. ج1، ص9.
7. بقره: 30.
منبع: مستور
کم آوردیم!!!
فکر کردیم بدون تو، برجهای بلند می سازیم و دل آسمان را می خراشیم و به خدا می رسیم! قدرت میاوریم و بی نیاز می شویم!
فکر کردیم بدون تو، جهان را با آرزوهای «دل خوش کنکِ» چند روزه می گردانیم.
فکر کردیم می توانیم به این دنیای شلوغ و پر فریاد و هیاهو به انسان خسته از کار و عادت و همهمه، لختی سکوت هدیه کنیم! لختی خلوت! لختی سکون!
فکر کردیم می توانیم به عشق، رنگ هوس بزنیم و در قلبهای صادق جایشان دهیم!
فکر کردیم می شود دو روزه ی دنیا را سر در گریبان «بی خبری» فرو ببریم و آتش گرفتن جسدها بیجان انسانها و گلوله باران شیعیان را، با نشاط و سرگرمی به باد فراموشی بسپاریم!
فکر کردیم می توانیم جای خالی روح بزرگ تو را با هزار شبح تکه شده و خرد پر کنیم.
فکر کردیم…نه! فکر «آه» مادران داغ دیده ی رنج دیده را نکردیم!
فکر می کردیم،
اما نشد!
نتوانستیم!
کم آوردیم!
اکنون برای بخیه ی زخم های بی شمار محبت،
برای غلبه به آسمان خراشهای زور،
برای نوازش بر سر احساس های مرده و تلخ،
برای کندن گور جنگ و خونبازی،
برای دقایق رویا شده ی خلوت و سکوت،
برای مشتی آرامش
به تو نیاز داریم!
اینک!
پس از گذشت قرنها آشوب و بلا،
اعتراف می کنیم:
کم آوردیم،
تو را میان جهان…
#مهدویت # انتظار