وقتی "همباشی سیاه"؛ نام "ازدواج سفید" میگیرد!
اخیرا شاهد مطالبی هستیم که دم از “ازدواج سفید” می زنند. تجزیه کلمات زیباست؛ “ازدواج” و “سپید". برای کسی که معنی ترکیبش را نداند جذاب است و یک ازدواج ساده، صمیمی و زیبا را به ذهن متبادر می کند و مخاطبِ ناآگاه با خواندن تیترهای پیرامون آن دچار یک تناقض می شود “هشدار برای رواج ازدواج سفید"!.
اما سراغ مفهوم که می روی دلالت بر یک رابطه نامشروع، غیرقانونی و دور از شان یک مسلمان وایرانی با فرهنگ و آداب و رسوم دیرینه خود دارد. رابطه ای که نه شرع قبولش دارد و نه قانون. رابطه ای که اصلا ازدواج نیست و خارج از تعهدات یک ازدواج است. جالب اینجاست که برخی دم از رواج این گونه رابطه می زنند دور از اینکه اصلا آمار صحیح و قابل استنادی از آن داشته باشند.
به اصل کلمه که می پردازی (white marriage) معادلی برای آن در فرهنگ آکسفورد نمی یابی اما در فرانسه به ازدواجی"قانونی و بدون روابط جنسی” معنی شده است (A marriage without sexual relations) و این باز تعجب بیشتر را بر می انگیزد که معنای غربی آن کاملا متفاوت است و به ازدواجهایی دلالت دارد که با انجام مراسم قانونی برای دور زدن قانون مهاجرت یا مسائل دیگر از آن استفاده می شود. اما چیزی که از آن به زندگی مشترک زن و مرد به همراه روابط جنسی بدون ازدواج یاد می شود در فرهنگ آکسفورد “cohabitation” یعنی “همباشی” آمده است، یعنی حتی فرهنگ غرب نیز این رابطه را ازدواج نمی داند و “همباشی” تعریف می کند. (Live together and have a sexual relationship without being married) همچنین واژه “White wedding” به ازدواجی رسمی در کلیسا که در آن عروس لباس سفید می پوشد گفته می شود. (A traditional church wedding at which the bride wears a formal white dress)
اما چطور شده لغت “همباشی” فرنگی به فرهنگ ایران که آمده “ازدواج سفید” نام گرفته است؟!
ریشه کلمه “ازدواج سفید” را که جستجو می کنی اولین بار توسط رسانه های بیگانه، معاند و ضد دین از آن استفاده شده و خبر از رواج آن داده اند و معلوم نیست از آن سر دنیا از کجا فهمیده اند این گونه ازدواج در ایران رواج یافته! دلیل آن نیز مشخص است؛ تابو شکنی و حرمت زدایی از جامعه و رواج و عادی سازی نوعی رابطه نامشروع و نامتناست با فرهنگ ایران. بعد از آن نیز متاسفانه رسانه های داخلی از روی غفلت برای اینکه از قافله عقب نمانند و به آسیب شناسی آن بپردازند و یا برای فروش خود یا کلیک مخاطبان خود خوراک تهیه کنند از این واژه استفاده کرده اند و متاسفانه برخی کارشناسان، روانشناسان و مسئولان نیز با استفاده از آن به فراگیری واژه دامن زده اند.
اما در این راستا چند نکته به نظر می رسد:
۱- استفاده از واژه “ازدواج سفید” برای زندگی مشترک زن و مرد به همراه روابط جنسی بدون ازدواج مناسب نیست و استفاده از آن ناصحیح و نامناسب و پیگیری خط رسانه های ضددینی به نظر می رسد. رخداد نامناسبی که غرب آن را “همباشی” می داند دلیلی ندارد از سوی کشوری مسلمان و مبادی آداب و رسوم دیرینه اجتماعی “ازدواج سفید” نام گذاری شود. باید دقت کرد اینکه رسانه ها گزارش و مصاحبه بگیرند و بدون آگاهی از چند و چون و مقدار آن خبر از رواج “ازدواج سفید” یا “سپید” دهند خود نوعی تبلیغ و عادی سازی این نوع رابطه نامشروع خواهد بود. رابطه ای که در دین، فرهنگ و اجتماع تعریف نشده و تابوست. ضمن اینکه واژه زیبای “ازدواج سفید” برای مفهوم نازیبای آن بسیار نادرست و قابل تامل است و نوعی زیبا جلوه دادن یک تابوی اجتماعی و حرام شرعی و دینی است.
۲- افزایش زندگی مجردی جوانان در شهرهای بزرگ ایران، مخصوصا تهران که در سالهای اخیر به علت مهاجرت برای تحصیل و کار و یا افزایش سن ازدواج و تمکن مالی برخی قبل از ازدواج پیش آمده، دلیل بر رواج این نوع “همباشی” نیست. همچنین ممکن است افراد بسیار معدودی که تقیدات دینی و اخلاقی ندارند به قصد ایجاد رابطه جنسی نامشروع مدت محدودی با هم زیر یک سقف باشند اما این را نمی توان یک نوع زندگی مشترک و “همباشی” با قواعد غربی آن نامید بلکه فقط یک رابطه نامشروع و غیر عرف است.
۳- در اینکه سالهای اخیر با تهاجم فرهنگی برخی منکرات تاحدی رشد داشته شکی نیست اما اینکه “رواج” پیدا کرده مساله ای نیست که با حدس و گمان یک خبرنگار یا روانشناس یا جامعه شناس به آن رسید بلکه احتیاج به آمار رسمی دارد و شایعه رواج آن نیز سر در آخور رسانه های بیگانه به دلایل عنوان شده دارد. حداقل شاهد این مطلب مشاهده خود اصحاب رسانه می تواند باشد که از این همه جوان مجرد تاکنون چند زوج را دیده اند که اینگونه بدون طی مراسم قانونی و عرفی و شرعی با هم زیر یک سقف شروع به زندگی مشترک کرده اند؟
۴- جنجال سازی برای رخداد منکراتی که در جامعه رواج نیافته و فراگیر نشده، خود نوعی اشاعه فحشا، تابو شکنی، دامن زدن و تشدید آن خواهد بود. به همین دلیل در اسلام خواسته شده از عادی سازی و بیان اینگونه مسائل مخفی و غیر علنی پرهیز شود و حتی بازگو کردن فحشای مخفی را برابر با انجام آن دانسته اند. در حدیثی از پیامبر اکرم(ص) آمده است: «من اذاع فاحشة کان کمبتدئها»؛ هرکسی کار زشتی را که در خفا انجام شده فاش و منتشر کند مثل این است که خود آن گناه را انجام داده است.( الکافی، ج۲، ص۳۵۶)
۵- واژه سازی برای این مسائل همت مضاعف فرهنگسرای زبان و ادب پارسی را می طلبد. باید توجه داشت کار اصلی این سازمان در درجه اول واژه یابی مناسب و “قابل استفاده” برای این لغات است که همراه خود بار سنگینی از تهاجم فرهنگی و تابو شکنی را نیز یدک می کشند.
۶- به رسانه هایی که قصد پرداختن به آسیب ها یا پیشگری از این مساله را دارند پیشنهاد می شود به جای استفاده از واژه نابجا و نامناسب “ازدواج سفید” از “همباشی سیاه” استفاده کنند تا در صف رواج دهندگان بیگانه و ضد دین آن قرار نگیرند.
وقتی پای "من و تو" و "رادیو جوان" به تهران باز می شود
موسیقی را نمی توان حذف کرد. این واقعیت را حتی اگر مخالف سرسخت موسیقی هم باشیم نمی توانیم انکار کنیم. بسیاری از جوان ها به موسیقی علاقه دارند و قسمتی از آنها این علاقه را به “نیاز” تعبیر می کنند. موسیقی در ایران با رعایت قوانین و چارچوب ها حیات مفیدی دارد و به لطف سیاست های فرهنگی حدود یک دهه است جوانان در روندی صعودی آثار خواننده های مجاز را دنبال می کنند. بدون تردید یکی از دستاوردهای بزرگ فرهنگی _ هنری در سالهای اخیر، مقابله با جریان موسیقی بی بند و بار خارج از کشور موسوم به موزیک لس آنجلسی بوده است. موسیقی هنری است که به سرعت و شدت فراگیر می شود و به همین لحاظ باید تفکر و عملکرد مدیران و مسئولانی که با تدابیر و راهکارهای خود باعث شدند موسیقی پاپ داخل کشور با رعایت تمام موازین و در عین نوپایی، موسیقی مجرب، مبتذل، مستهجن و صدالبته جذاب و فریبنده آن سوی آب را شکست بدهد مورد توجه قرار بگیرد.
موسیقی برخلاف ماهیت پرهیجانش طی سالهای اخیر بسیار خوب هدایت شده و موج اعتراضات نسبت به آن رو به فروکش است…
علیرغم تمام شکست هایی که به جریان غربزده و ضدانقلاب موسیقی لس آنجلسی و یا بهتر است بگوییم صهیونیستی تحمیل شده آنها همچنان به دنبال بخت های تازه ای می گردند تا مخاطب داخلی را جذب کنند و تهاجم را از سر بگیرند. دست آنها با توجه به نداشتن نیروهای کارآمد و تاثیر گذار به شدت خالی است و به همین دلیل تلاش می کنند تا با ایجاد اختلال در موسیقی مجاز به اهداف خود برسند. این بخت فعلاً در چند شبکه ماهواره ای ضدانقلاب و همین طور یک سایت موسیقی دنبال می شود. هدف آنها علاوه بر ترغیب هنرمندان مجاز به حضور در عرصه غیر مجاز و به هم زدن تعادل در جریان موسیقی رسمی کشور، امداد رسانی به خواننده های تمام شده لس آنجلسی و دیده شدن آنها در کنار خواننده های خوشفکر داخلی هم هست. به همین دلیل این رسانه ها با ظرافت خاصی تلاش می کنند تا تولیدات، تفکرات و اخبار موسیقی های مجاز و غیر مجاز را به صورت ظریفی با هم بیامیزند تا در این فرایند از یکسو موسیقی مجاز تضعیف شود و از سوی دیگر موسیقی عقب مانده لس آنجلسی از زیر آوار بیرون بیفتد و دیده و شنیده شود.
شاخص ترین شبکه ماهواره ای که این روزها به صورت عجیب و زیر پوستی کمر به قتل موسیقی مجاز داخلی بسته، شبکه “من و تو” ست که ابتدا با راه اندازی یک مسابقه تلویزیونی و صرف هزینه فراوان به دنبال ایجاد این آمیزش بود و حالا با بهره گیری از اتاق فکرش راهکارهای دیگری را دنبال می کند. در این اتاق فکر علاوه بر “ب_س” نوازنده درجه دو ارکستر ناصر عبداللهی که در جریان یکی از سفرهای خارجی این گروه از انگلیس پناهندگی گرفت و به ایران بازنگشت، ترانه سرایی با نام جعلی “ر_الف” نیز حضور دارد که در آثارش به کپی برداری از ترانه سرایان دیگر معروف است و علاوه بر تولید و اجرای چند برنامه، نویسندگی برنامه های موسیقی این شبکه را هم برعهده دارد! اگر می خواهید از توانایی های دیگر آقای همه فن حریف “من و تو” اطلاعاتی داشته باشید باید پای صحبت شرکت کنندگان در آکادمی موسیقی این شبکه و خصوصاً خانم های شرکت کننده بنشینید! جالب اینکه آقایان در این شبکه آثار و کنسرت های داخل کشور را از نظر فنی نقد هم می کنند و هر هفته آخرین اخبار موسیقی داخل کشور را به بیننده ها انتقال می دهند!
نفوذ شبکه “من و تو” در موسیقی داخل کشور با حمایت تعدادی از دوست نمایان در تهران فراهم شده است که با بی شرمی، عملیات لابی را انجام می دهند و در محافل موسیقی داخل کشور هراسی از بیان ارتباط خود با این شبکه هم ندارند و همکاری با “من و تو” را جزو مشاغل خود می دانند! این جور واسطه گری به حرفه پردرآمدی تبدیل شده و البته تمام درآمدهای یک واسطه باید در داخل کشور تامین شود! چند خواننده و آهنگساز داخلی که آثارشان به شدت مورد حمایت “من تو” قرار دارد با این واسطه ها درارتباط هستند و عملیات شارژ مالی را انجام می دهند. یکی از این واسطه ها شخصی است به نام “ب_ب” که به گفته خودش نبض موسیقی ایران را با “من و تو” به دست گرفته و هنرمندان را در این شبکه بالا می برد و درصورت لزوم پایین می آورد! واسطه های دیگری نیز دقیقاً همین ادعا را مطرح می کنند و به تلکه کردن جوان های مشتاق به خوانندگی اشتغال و شهرت دارند!
سایت “رادیو جوان” نیز که در آمریکا متولد شده، با طراحی گرافیکی چشم نواز خود بسیاری از خواننده ها را مرعوب کرده و به طرز ماهرانه ای با کنارهم قرار دادن آثار مجاز و غیرمجاز به مخاطب خود چنین القا می کند که تفاوت گذاری بین تولیدات مجاز و غیرمجاز معنایی ندارد و همه هنرمندان چه خواننده ای که برای فاجعه غزه می خواند و چه خواننده ای که در اثرش اندام معشوقه خود را توصیف می کند همه و همه ایرانی هستند!
“رادیو جوان” نیز در داخل کشور واسطه هایی دارد که آزادانه در شبکه های اجتماعی و استودیوها پرسه می زنند و خودشان را “ادمین” این سایت می دانند و آثار جدید تولید شده را روی این سایت قرار می هند. براساس مقررات “رادیو جوان” دریافت هر مبلغی از خواننده ها برای معرفی و حمایت از آنها ممنوع است و این در حالی است که ادمین های این سایت حتی حاضرند برای جذب آثار خواننده های معروف موسیقی داخلی، دست به هزینه هم بزنند و البته در شناخت منبع مالی این شبکه جای تردید وجود ندارد!
هم “رادیو جوان” و هم “من و تو” به لطف واسطه های داخلی و تماس های خارجی توانسته اند در جریان تولید آثار موسیقی در کشورمان موثر باشند و متاسفانه تعداد آهنگسازان و تنظیم کننده هایی که در تهران به سفارش گردانندگان این شبکه ها قطعات جدیدی تولید می کنند رو به افزایش است. داد و ستد مالی با چنین رسانه هایی برای هنرمندان داخل کشور زیان آور خواهد بود. ضمن آنکه سلیقه سازی برای مخاطب آنهم توسط نیروهای ضدانقلاب هزینه زیادی روی دست نظام فرهنگی و هنری کشورمان خواهد گذاشت.
استفاده هوشمندانه از آثار هنرمندان مجاز در رسانه هایی مثل من و تو، رادیو جوان و… سبب شده تا بسیاری از خواننده های فاسد مقیم خارج از کشور نیز فرصت حیات دوباره و معرفی کارهای جدیدشان را پیدا کنند و به این ترتیب روی صحنه کنسرت بروند و با جذب تماشاگران به کشورهای اطراف به جان و پول تازه ای دست یابند.
برای مقابله با این رسانه ها، قطعاً برخورد با واسطه های داخل کشور کفایت نمی کند و به نظر می رسد باید یک عزم گروهی را طلب کنیم. قطع همکاری خواننده هایی که غرق در مسائل حرفه ای خود هستند و روحشان خبر دار نیست در “من و تو” و “رادیو جوان” و… چه دسیسه هایی علیه آنها در حال وقوع است برای تنفس شریف موسیقی مجاز یک فوریت بزرگ است. خواننده هایی که با کمترین ممیزی در داخل کشور فعالیت دارند و به رفاه مطلوبی رسیده اند و هر کدام صدها هزار طرفدار دارند باید هرچه زودتر نه تنها اخبار و آثار جدیدشان را در اختیار این رسانه های بدخواه قرار ندهند بلکه از رابطه با رادیو جوان، من و تو و… اعلام برائت کنند. علاقه مندان موسیقی به طور حتم برای دیدگاه های هنرمندان محبوبشان ارزش قائلند و به این ترتیب می توان ماشین جنگی دشمن را با کمترین هزینه و خسارت از کارانداخت.
چه خوب است که رسانه های مجاز داخلی با هوشمندی بیشتر به فکر پر کردن حفره هایی باشند که در موسیقی کشورمان وجود دارد. در این میان چه ایرادی دارد که صدا و سیما در برنامه های حوزه موسیقی به انعکاس اخبار صحیح از فعالیت هنرمندان داخلی بپردازد و یا دفتر موسیقی ارشاد با راه اندازی سایت های رسمی قطعات رسمی و مجاز موسیقی را فراهم کند؟
باید بدانیم در برداشتن مرزهای موسیقی داخل و خارج از کشور، ما متضرر خواهیم شد و آنهایی که در انگلیس و آمریکا و امارات درصدد به هم خوردن آرامش موسیقی ایران و احیای موسیقی مبتذل هستند لبخند رضایت خواهند زد.
بزرگ آفریده ضعیف!
سلام آفريده عجيب و غريب خدا !
سلام موجودي كه از اولين عجايب خلقتي !
سلام چيزي كه وقتي خلق شدي به خاطر عظمت و كرامتت ملائك به دستور خدا به تو سجده كردند.
سلام مخلوقي كه خدا از روح خودش زندهات كرد.
و سلام بر تو كه اشرف مخلوقاتي.
اشرفي كه اِشرافيت داري بر آنچه قبل از تو آفريده شده.
ميدوني چيه؟ خيلي بزرگي، خيلي عزيزي، خيلي با صفايي، خودموني بگم، آخرشي!
عقل داري، فهم داري، فكر داري، شعور داري، قدرت تشخيص داري، اراده داري و اختیار انتخاب در عمل.
خلاصه بگم يك موجود كامل و بي عيب و نقصي!
…
با اين حرفها نفسِمون كيف كرد، مگه نه !
خيلي لذت بردیم از اين همه استعدادهاي كوچك و بزرگ !
حتماً تا حالا شده كه توي خواب، يك پشه 5 ميليمتري خيلي آرام آرام بياد كنار گوشت و با وز وز روح خراشش! اعصابت را نرمش بده! و هرچي هم كه از خودت دورش كني فايدهاي نداشته باشه و تازه وقتي راه و چاه رو پيدا كرد يك نيش جانانه به دست و صورت و… بزنه و مجبور بشي تا صبح از اين طرف به آن طرف بچرخي!
وقتي يك ويروس ميكروسكپي سرماخوردگي چنان حالت رو ميگيره و راهي بيمارستانت ميكنه و باعث ميشه تا انواع و اقسام داروهاي تلخ و تند و آمپولهاي ريز و درشت را نوش جان كني! به این فکر کردیم که از یک ویروس چند میکرونی من انسان چند ده کیلویی را چطوری زمینگیر می کنه.
پس یادمان باشد که در برابر عظمت خدا خیلی حقیریم، ولی میتونیم بهترین باشیم.
انسانها گاهی به عرش اعلی میروند و گاهی به مقام حیوانی نزول میکنند، که البته در هر دو مورد خودمان باعث هستیم.
آيا گمان ميبري اكثر آنها[کسانی که مطیع هوای نفس خود شدهاند] ميشنوند يا ميفهمند؟ آنها فقط همچون چهارپايانند بلكه گمراه تر!