بدون علما ممکن نبود...
مقام معظم رهبری( حفظه الله ) :
یک مسئلهى بسیار مهم و استثنائى است؛ یکى از تمایزات نظام جمهورى اسلامى این است. مجموعهى خبرگان، مجموعهى علماى صاحبنام و صاحب شأن در بین مردم، و مورد اعتماد مردم در همهى قضایا، بخصوص در قضیهى بسیار مهم رهبرى و انتخاب رهبرى و قضایاى مربوط به آن محسوب میشود. و همین حضور اثرگذار و حساس در بین مردم، آثار و برکات خودش را داشته است و دارد. حضور مردم در حوادث بزرگ و مهم و اعلان موضعى که میکنند - مثل راهپیمائى مهم بیست و دوم بهمن، که واقعاً یک پدیدهى عظیمى بود در تاریخ انقلاب در این شرائط و با این اوضاع و احوال؛ و قبل از آن، حضور مردم در خیابانها در سراسر کشور در نهم دى - بدون اینکه علما و راهنمایان معنوى مردم که مورد اعتماد آنها هستند، دلهاى مردم را به حقائق این انقلاب متوجه کنند، میسر نمیشد. نقش علماى دین در هدایت مردم، منحصر نمیشود به هدایت در امور فرعى و مسائل شخصى و اینها. مهمتر از همهى اینها، هدایت مردم است در مسئلهى عظیم اجتماعى و مسئلهى حکومت و مسئلهى نظام اسلامى و وظائفى که مترتب بر این هست در مقابلهى با حوادث جهانى. یقیناً اگر نقش علماى دین و راهنمایان روحانى حذف میشد و وجود نمیداشت، این انقلاب تحقق پیدا نمیکرد؛ این نظام به وجود نمىآمد و باقى نمیماند، با این همه مشکلات فراوانى که در سر راه این انقلاب به وجود آوردند. بنابراین علماى دین - که از جملهى برترین آنها، مجموعهى خبرگان هستند - تأثیر ماندگار و مستمرى در حوادث جامعه و سرنوشت جامعه دارند؛ که خوب، آثارش را بحمداللَّه مىبینیم.
بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى 06/12/1388
راه انقلاب این است ...
مقام معظم رهبری ( حفظه الله ) :
بدخواهانى که سى سال است علیه این انقلاب و علیه این مردم هر کارى توانستند، کردند، اینها هم فرصت را مغتنم شمردند و با تبلیغاتِ خودشان وارد میدان شدند. بیش از این، کارى نمیتوانستند بکنند. اگر آمریکائىها و انگلیسىها و صهیونیستها میتوانستند نیرو وارد خیابانهاى تهران بکنند، یقین بدانید میکردند. اگر برایشان امکان داشت که با حضور وابستگان و مزدوران خودشان از خارج، عرصه را آنچنان که میخواهند، هدایت کنند، میکردند. منتها میدانستند که این کار به ضررشان تمام میشود. تنها کارى که میتوانستند بکنند، این بود که در صحنهى تبلیغات، در صحنهى سیاست جهانى، از آشوبگر، از اغتشاشگر حمایت کنند. رؤساى جمهور کشورهاى مستکبر در این قضیه وارد میدان شدند؛ اغتشاشگران خیابانى و خرابکارانى را که با آتش زدن میخواهند موجودیت خودشان را نشان بدهند، ملت ایران نامیدند؛ شاید بتوانند اوضاع را آنچنان که طبق میل خودشان است، در افکار عمومى دنیا و کشورمان تصویر و ترسیم کنند؛ اما شکست خوردند.
قوىترین و آخرین ضربه را ملت در روز نهم دى و بیست و دوى بهمن وارد کرد. کار ملت ایران در بیست و دوم بهمن، کار عظیمى بود؛ نُه دى هم همین جور. یکپارچگى ملت آشکار شد. همهى کسانى که در عرصهى سیاسى به هر نامزدى رأى داده بودند، وقتى دیدند دشمن در صحنه است، وقتى فهمیدند اهداف پلید دشمن چیست، نسبت به آن کسانى که قبلاً به آنها خوشبین هم بودند، تجدید نظر کردند؛ فهمیدند که راه انقلاب این است، صراط مستقیم این است. در بیست و دوى بهمن، ملت همه با یک شعار وارد میدان شدند. خیلى تلاش کردند، شاید بتوانند بین ملت دودستگى ایجاد کنند؛ اما نتوانستند. و ملت ایستاد؛ این پیروزى ملت بود. از بیست و دوم خرداد تا بیست و دوم بهمن - هشت ماه - یک فصل پرافتخار و پرعبرتى براى ملت ایران بود؛ این یک درس شد. آگاهى جدیدى به وجود آمد. فصل تازهاى در بصیرت ملت ایران گشوده شد. این یک زمینهى بسیار مهمى است. باید بر اساس این زمینه، حرکت کنیم.
بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی 01/01/1389
می مانی ؟ یا می روی؟
یاران !شتاب کنید که زمین نه جای ماندن،که گذرگاه است…گذر از نفس به سوی رضوان حق.هیچ شنیده ای که کسی درگذرگاه ،رحل اقامت بیفکند؟…ومرگ نیز در این جا همان همه با تو نزدیک است که در کربلا،وکدام انیسی از مرگ شایسته تر؟که اگر دهر بخواهد باکسی وفا کند واورا از مرگ معاف دارد ،حسین که از من وتو شایسته تر است.الرحیل الرحیل!
یاران شتاب کنید.یاران!شتاب کنید،قافله در راه است.می گویند که گناهکاران را نمی پذیرند؟اری،گناهکاران رادراین قافله راهی نیست…اما پشیمانان را می پذیرند.آدم نیز دراین قافله ملازم رکاب حسین است،که او سرسلسله خیل پشیمانان است،واگرنبود باب توبه ای که خداوند باخون حسین میان زمین وآسمان گشوده است،آدم نیز دهشت زده ورهاشده وسرگردان،دراین برهوت گمگشتگی وامی ماند.
ای دل!تو چه میکنی؟می مانی یا میروی؟داد از آن اختیار که تورا از حسین جداکند!این چه اختیاری است که برای رو آوردن بدان باید پشت به اراده حق نهاد؟ای دل!نیک بنگر تا قلاده دنیا را بر گردنشان ببینی و سررشته قلاده را،که دردست شیطان است.آنان می انگارند که این راه رابه اختیار خویش میروند،غافل که شیطان اصحاب دنیا را با همان غرایزی که در نفس خویش دارند می فریبد.
سید شهیدان اهل قلم