آماده باش :
امام صادق سلام الله علیه :
لَيُعِدَّنَّ أحَدُكُم لِخُروجِ القائِمِ وَلَو سَهماً؛
هر يک از شما بايد خود را براى ظهور حضرت قائم آماده كند، اگرچه با فراهم كردن يک تير
بحارالأنوار: ج 52، ص 366
برهان روشن :
يقيناً برهانى روشن از سوى پروردگارتان براى شما آمد ،
پس پيمانه و ترازو را پُر و كامل بدهيد ،
و از اجناس و اموال و حقوق مردم مكاهيد ،
و در زمين پس از اصلاح آن [به وسيله رسالت پيامبران] فساد مكنيد ،
اين [امور] براى شما بهتر است اگر مؤمنيد .
و بر سر هر راهى منشينيد كه كسانى را كه به خدا ايمان آورده اند [به مصادره اموال و شكنجه و باج خواهى] بترسانيد، و از راه خدا بازداريد ، و بخواهيد آن را [با وسوسه و اغواگرى] كج نشان دهيد ؛
و به ياد آوريد زمانى كه جمعيت اندكى بوديد ، ولى [پروردگارتان] شما را فزونى داد ، و با تأمل بنگريد كه سرانجام بدكاران عصيانگر چگونه شد ؟
و اگر گروهى از شما به آيينى كه من به آن فرستاده شدهام ، ايمان آوردند و گروهى ايمان نياوردند ، پس [شما اى مؤمنان] شكيبايى ورزيد تا خدا ميان ما داورى كند ، كه او بهترين داوران است .
سوره اعراف
خاطرات جبهه ...
برای کار می روم
یکی از برادران بسیجی که به تازگی با هم دوست شده بودیم، یکروز مرا کنار کشید و گفت: اگر کاری نداری بیا با هم برویم تا مخابرات.
پرسیدم: تو که خیلی وقت نیست اعزام شدی.
گفت: درست است، اما حقیقت اش این است که خانواده ام موافقت نمی کردند بیایم، من هم برای اینکه از دستشان خلاص بشوم گفتم جبهه نمی روم، می روم برای کار.
پرسیدم: حالا می خواهی چه کنی؟
گفت: می رویم مخابرات شماره می دهم شما صحبت کن، بگو که دوستم هستی و ما در تبریز هستیم و با هم کار می کنیم، من نتوانسته ام بیایم، بعداً خودم تماس می گیرم.
آقا رفتیم مخابرات، شماره را دادیم تلفنچی گرفت: الو، منزل فلانی، با اهواز صحبت کنید!
گوشی را دادم دست خودش گفتم: مثل اینکه دیگر کار خودت است.
فرهنگ جبهه جلد سوم (شوخ طبعی ها)