شروع اجلاس تا ساعاتی دیگر...
جنبش عدم تعهد عنوان کشورهای در حال توسعه با هدف استعمار زدایی و مبارزه با امپریالیسم و نو استعمار، ایجاد وحدت و یکپارچگی میان کشورهای درحال توسعه، برقراری مناسبات سیاسی و اقتصادی آزاد و مستقل از هر یک از قدرتهای برزگ و کمک به برقراری صلح و امنیت بین کشورهای عضو جنبش عدم تعهداست.
به کشورهای عضو جنبش عدم تعهد، کشورهای غیر متعهد میگویند. سران کشورهای غیر متعهد هر سه سال یکبار و کنفرانس وزرای امور خارجه غیرمتعهد در فاصله بین دو کنفرانس سران در پایتخت یکی از کشورهای عضو جنبش برگزار میشود.
اولین کنفرانس سران در سال 1961 با شرکت 25 کشور در پایتخت یوگوسلاوی تشکیل شد رئیس کشور میزبان تا اجلاس بعدی، ریاست کشورهای غیر متعهد را عهده دار میشود. پیروی از سیاست همزیستی مسالمتآمیز ، پشتیبانی از جنبشهای آزادیبخش ، عدم پیوستگی به هیچیک از پیمانهای نظامی در چارچوب اختلافات قدرتهای بزرگ از جمله مشخصات کشورهای غیر متعهد است.
1355 شمسی یا 2535 شاهنشاهی؟!
در بيست و چهارم اسفند 1354، هم زمان با سالروز تولد رضا شاه، اعلام شد كه تاريخ رسمي كشور تغيير كرده و تاريخ هجري شمسي تبديل به تاريخ شاهنشاهي شده است. روزنامهها نوشتند كه از ابتداي سال 1355 شمسي به كارگيري اين تاريخ اجباري است بدين معني كه به جاي 1355 شمسي بايد 2535 شاهنشاهي نوشته شود؛ نوزداني كه در اين سال به دنيا بيايند تاريخ تولدشان 2535 شاهنشاهي و كساني كه در اين سال بميرند، سال مرگشان 2535 شاهنشاهي است.
سال 1355 را ميتوان اوج قدرت حكومت شاه ناميد. در اين سال بيشتر گروههاي مخالف مسلح از بين رفته بودند . قيمت نفت به بالاترين حد خود رسيده بود و كشور با فراواني منابع ارزي روبه رو بود. صداي بلند اعتراضي به گوش نميرسيد، چرا كه صاحبان اين صداها يا در زندان بودند و يا در تبعيد. ايده سياسي شاه در تك حزبي كردن كشور، ظاهراً موفق شده بود و حزب رستاخيز اهرمهاي قدرت را به دست داشت. محمد رضا پهلوي به ارتش قدرتمندي تكيه كرده بود كه با سلاحهاي امريكايي كاملاً تجهيز شده بود. در چنين شرايطي كه حكومت شاه در آسودگي اقتصادي، نظامي و سياسي به سر ميبرد، ميتوانست به دگرگونيهاي فرهنگي هم بينديشد. شاه اعتقاد داشت كه بايد «تمام آثار انحطاط و ضعف و فساد و زبوني گذشته را به دست فراموشي بسپاريم و ارزشهاي مثبت و جاودانگي فرهنگ ايراني را از همه آلودگيهايي كه ممكن است به دست عوامل بيگانه در اين فرهنگ راه يافته باشد، دور سازيم.» با اينكه او از آيين اسلام به عنوان يكي از اين عوامل بيگانه ياد نكرد، اما …
صفحات: 1· 2
آب وخاکش با دل وجان آشناست...
خوش آن نسيم كه مى آيد از كنار بقيع
خوشا هواى روان بخش و مُشكبار بقيع
فرشتگان ز زمين مى برند سوى بهشت
براى غاليهي حوريان غبار بقيع
اگر كه طور تجلّى ز صدق مى طلبى
بيا به گلشن روحانى ديار بقيع
دريغ و درد كه از ظلم دشمنان خدا
خراب شد همه آثار بى شمار بقيع
ايا كه غيرت دين دارى و ولايت آل
ببار خون، عوض اشك در كنار بقيع
خراب كرد ستم، مشهد چهار امام
كز آن شرف به سما يافت خاكسار بقيع
نخست مرقد سبط نبى امام حسن
بزرگ محور اعزاز و افتخار بقيع
مزار حضرت سجاد، اسوه عبّاد
امين اعظم حق، ركن استوار بقيع
مزار حضرت باقر، عزيز پيغمبر
كه بر فزوده به اجلال و اشتهار بقيع
مزار حضرت صادق رييس مذهب و دين
جهان علم و عمل، نور كردگار بقيع
قبور منهدم ديگر از تبار رسول
فزوده است بر اوضاع رنج بار بقيع
زظلم فرقه وهّابيان ناكس دون
بيا ببين كه خزان گشته نوبهار بقيع
سعوديان عميل يهود و صهيونيسم
ز ظلم، هتك نمودند اعتبار بقيع
قبور آل پيمبر، خراب و ويران است
فرشتگان همگان اند سوگوار بقيع
در اين مصائب عظمى ولىّ عصر بوَد
شكسته خاطر و محزون و داغدار بقيع
كند ظهور و جهان پر كند ز دانش و داد
زند به ريشه خصم ستم شعار بقيع
قيام بايد و مردانگىّ و همّت و عزم
كه بر طرف كند اين وضع ناگوار بقيع
وگرنه تا نشود قطع دست استعمار
جهان شيعه بود زار و دل فكار بقيع
حراميان به حرم تا كه حاكم اند روا ست
كه مسلمين همه باشند شرمسار بقيع
سلام بى حد و بسيار بر پيمبر و آل
درود وافر و بى انتها نثار بقيع
ز ياد مرقد ويران اولياى خدا
هميشه «لطفى صافى» است بى قرار بقيع
آيتالله صافي گلپايگاني