در به در به دنبال آرامش...
امروزه بیشتر وقت وانرژی مردم خصوصا خانم ها صرف خرید وسایل لوکس ومدرن وحفظ کردن آنها از آسیب ها می شود.
ضررهای اینترنت وموبایل و…مثل مور وملخ توی ذهن جوانان ونوجوانان جولان می دهد وهیچ محیط مورد اطمینانی برایشان باقی نگذاشته است.
ذهن کودکانمان صبح تاشب درگیر قهرمانان از جنس کارتون است .
مردم صبح تاشب کار می کنند تا راحت زندگی کنند …برای گرفتن حقوق سرماه ثانیه شماری می کنند غافل از آنکه زودتر سپری شدن عمرشان را انتظار می کشند…برای رسیدن به آسایش خریدشان قسطی است .خرجشان با دخلشان جور نیست.. حقوقشان را نگرفته ، بابت بدهی می دهند. تقریبا در این خصوص نقش واسطه را دارند..
آلودگی محیط زیست ، آلودگی های صوتی تولید شده توسط ماشین ها وساخت وساز های شهری همه وهمه دست به دست هم داده تا دنبال جزیره ای باشیم آرام وبی سروصدا تا بدون ذره ای دغدغه لحظه ای چشم بر هم بگذاریم و فکر کنیم آیا واقعا این همه اسباب ووسایل برای آسایش انسان اختراع شده ؟…پس چرا این آسایش ، آرامشی به دنبال نداشته ؟
حالا دیگر مطمئنم که بدون وسایل مدرن امروزی هم می شود آرامش داشت .هر آرامشی به دنبالش آسایش هست اما متاسفانه عکسش صادق نیست..
مراتب صابران:
اول: صبر توبه کنندگان و آن عبارت است از ترک شکوه و شکایت، بی تابی و بی قراری و رفتار غیر طبیعی و پریشان نداشتن.
دوم: صبر زاهدان یعنی علاوه بر مرتبه اول، صبر بر ترک دنیا خصوصاً بر آنچه که نسبت به انسان مقدر شده از سختی ها و درد و رنج ها رضایت قلبی داشتن.
سوم: صبر صدّیقان یعنی علاوه بر دو مرتبه قبل نسبت به آن چه خداوند درحق انسان مقرر داشته عشق ورزیدن و آن را دوست داشتن.
آینه تواضع...
سردار میرزا علی رستم خانی در سال 1332 در یکی از روستاهای زنجان به دنیا آمد و در عملیات بدر به طور مظلومانه به شهادت رسید. رستم خانی در عین آن که فردی بسیار شجاع و از مدیریتی بالا برخوردار بود، خود را چیزی به حساب نمی آورد و فردی متواضع محسوب می شد. یکی از هم رزمان وی گوید: در منطقه استقرار ما، زمین بسیار ناهمواری بود. برای همین تعدادی تخت خواب فرستادند. رستم خانی آنها را میان افراد تقسیم کرد، اما برای خودش تختی برنداشت! و روی زمین می خوابید و کفش خود را به عنوان متکا زیر سرش می نهاد.
جاودانه های تاریخ استان زنجان